می شود گفت بالاترین خدمتی که پدر و مادر در حق فرزندان خویش انجام می دهند که بالاتر از آب و نان است
برای آنها بدانند که با فرزندان خود چطور عمل کنند و با تربیت کردن های درست آنها را به سر مقصد منزل خویش رسانند.
من کجاست؟
به دنبال من بودم در سایه قدرت ، ثروت، علم ، شهرت آن را پیدا نمی کردم
با کاسه گدایی
همه جا دیناری می خواهم
گدایی برای همه چیز محبت ، یک صدا
هیچ کس دیناری در آن نگذاشت
کسی سکه ام را ربود
او گداتر از من بود
می خواهم من را در دریا غرق کنم
بهانه ام را در هوا ،
رها در آتش ،
ذوب درخاک،
دفن من کجا پیدا می شود؟
هیچ کس فروشنده نیست خریدار ،
زیاد بازار ، خاموش
هستی ام را فروختم من نمی خواهم
بودن را می خواهم
معلم گفت: آن یک تدبیر است
پدر گفت : آن بی نیازی است
مادر گفت: درک حقیقت است
رهگذر گفت ، تجربه با نگاهی به هستی
دیگر من را نمی خواهم در عدم بودم
همه چیز در بی نیازی
ندا آمد و گفت : آن یک نفس مطمئن است.